مناجات شب قدری با خداوند کریم
خــدایــا دامـنــی آلـــوده دارم به درگـاه تو بـاز افـتاده کارم کـریـما، منـعـمـا، پـروردگارا ببـین خـوبیِّ تو بد کرده ما را خدایا من کیام عبدی که دانی ز تـو غـافـل، پـی لـذات آنـی نسـیـم عـفـو تو امشب وزیـده دو قطره اشک از چشمم چکیده الهی محضرت را دوست دارم تضرع بر درت را دوست دارم دو دست سائل و دامـان حیدر من و احسان بیپـایـان حـیدر فـقـیـرم، زیر دین العـفـو گفتم به رب عـالـمـین العـفـو گـفتم امام مـهـربـان العـفـو میگفت لـبتـشـنـه چــنــان مـیگـفـت |